تولد دو سالگی عشق کوچولوی ما
خیلی زیبا بود
غزل نازم الان ۲ سال از اون موقع می گذره و تو هر روز شیرین تر از روز قبل می شی و با اون زبون شیرینت برامون حرف می زنی و دل می بری
وقتی می گی" مامان ندا دوست دارم " کاملا خلع سلاح می شم و انگار تمام دنیا رو بهم دادند غرق لذت می شم
دیگه کاملا هم کلمات رو می گی و جمله می سازی و هر کلمه جدیدی از کسی می شنوی زود تکرار می کنی. قایم موشک بازی رو خیلی دوست داری و تا می خوام برم تو اتاق زود می ری و پشت در قایم می شی و اگه بیام و دنبالت نگردم از پشت در می گی غزل غزل یعنی من رو پیدا بکن.
تا ۱۰ رو بلدی ولی تا ۵ رو بدون غلط و پشت هم می شمری و عاشق نقاشی و موسیقی هستی مخصوصا پیانو زدن
عاشق گردش و دد هستی هنوز به پارکینگ خونه نرسیده می گی بریم گردش
وقتی آهنگ های مورد علاقت پخش می شن زودی پا می شی و نا نای می کنی و کلی برامون عشوه می یای و یا به قول خودت قمیش میای
خلاصه کلی برای خودت خانمی شدی
این غزل خانم ما که رفته بود ایستگاه ۵ توچال برف بازی
اینم ژست هنری دخترم
اینجا هم رفته بودیم تولد دسته جمعی نی نی های دی ماهی
در حال نانای کردن
و بالاخره تولد دو سالگی دختر شیرین ما
در حال بریدن کیک
در حال انگشت زدن به کیک