غزل همه زندگی ما

تمام هستي ما 17 ماهگيت مبارك

1389/11/10 12:33
نویسنده : ندا مامان غزل
1,327 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به همه عزيزاني كه هميشه همراه ما هستند و با پيغام هاشون ما رو خوشحال مي كنند ببخشید با تاخیر اومدیم ولی دست پر اومدم تا جبران بشه

سلام دختر نازم

۱۷ ماهگيت مبارك باشه نفسم اميدوارم هميشه سالم و سرحال شاد باشي و ۱۷ سالگي و ۱۷۰ سالگيت رو هم به سلامتي ببيني

غزل خوشگل ما ۶ دندون داره ۲ بالا و ۴ تا پايين البته اگه تازگي مرواريد جديدي سرك نكشيده باشه و از ديده من پنهان نشده باشه

خانم طلاي ما ديگه كاملا بدو بدو مي كنه و مثل مرغابي هر جا من مي رم دنبالمه (ماشالله يادتون نره) و کلی با زبون خودش سخنرانی می کنه جدیدا به همه می گه بابا ولی به باباش به معنای واقعی می گه بابا و اگر هم نخواد سر به سر من بزاره با کلی خواهش و التماس که من بابا نیستم من مامانم یه مامان شیرین هم به من می گه به دادا علی هم می گه دادا و کلماتی مثل آب، پیشی، هاپو، جوجو، دد، به به و ببخشید (به زبون خودش) و ... می گه ، عاشق تلفنه و میاره و می زنه به سینش که یکی رو بگیر من باهاش حرف بزنم اونم قربون صدقم بره ، عاشق حموم و آب بازی و کافی یکی بره حموم بدو می ره دنبالش و دستش رو می کشه به دلش یعنی منم ببرین بشور بشور اگه هم نبرنش دلا می شه و می خواد از زیر در ببینه اون تو چه خبره ، عاشق بستنی مخصوصا از نوع چوبی و خودش بگیره دستش ، میاد دستم رو می گیره و می گه بریم سر یخچال و هی می گه گاگا و دوست داره جلوش بایسته و تماشا کنه ، عاشق  قایم موشکه و زودی می ره زیر میز یا پشت پرده و قایم می شه و منم مثلا هی باید صداش کنم غزل کجایی و برای اینکه پیداش کنم از خودش صدا در می اره و من پیداش می کنم و کلی باهم این جوری بازی می کنیم ، بعضی شب ها نصف شب بیدار می شه و وقتی می رم اتاقش می بینم بلند شده و بالش و ملحفه اش زیر بغلشه و اشاره می کنه من رو ببر پیش خودتون ، عاشق کتاب و مجله است و بعضی اوقات تا نیم ساعت می شینیم و باهم یه مجله رو هی ورق می زنیم می رسیم به ته و با دست اشاره می کنه تموم شد دوباره از اول و هی کارمون اینه ورق بزنه تا ته مجله و هر صفحه رو برام تعریف کنه و می گه تو دست نزن فقط تماشا کن من ورق بزنم منم می گم چشم ، تمام اعضای بدنش رو می شناسه و یه خال روی زانوش داره که بهش نشون دادیم و وقتی بهش می گیم غزل خالت کو زودی اون رو نشون می ده و می دونه روی کدوم پاشه

عاشق کرم و لاک و خلاصه از این قرتی بازی هاس و می اد کنار میز توالت و انگشتش رو می کشه به لبش که براش باید بزنیم البته یه lobelo داره كه اون رو براش مي زنم و كلي كيف مي كنه و ژست مي گيره خدا به دادمون برسه با اين دختر قرتي جديدا از حموم كه مياد بايد موهاش رو هم سشوار بكشيم

چقدر اين دفعه حرف زدم اميدوارم چشمتون خسته نشه براي اينكه خستگيتون در بره چند تا عكس از اين خانم طلاي قرتي براتون مي زارم

اين عكس ها مال پارك آب و آتش كه غزل خيلي خوشش اومد پيشنهاد مي كنم حتما بريد

اينجا داره آب بازي بچه ها رو تماشا مي كنه و كلي ذوق كرده

 

اينجا هم داره فكر مي كنه چطوري سر مامانم رو گول بزنم برم زير فواره ها و آب بازي كنم

غزل خانم در فكر چيدن گل چون عاشق گل و تا گلي مي بينه مي گه به به

آخ جونم بالاخره يه گل كندم هوراااااااااا

البته گل كندن كار درستي نيست و خيلي ناراحتم كه اين كار رو كردم

وايييييييي فرار كنيم آقا باغبون اومد

آخيش كمي استراحت كنم خيلي خسته شدم از بس دويدم

نتيجه اخلاقي داستان ما : دوستي با گل ها بهتره

چند روز پيش با يه دوست خوب رفتيم هواخوري

با آنيساي گل و مامان فرناز مهربون رفتيم گردش و اين فسقلي ها كلي بازي كردند و ما هم دنبالشون و كلي بهمون خوش گذشت طوري كه غزل موقع برگشت نمي خواست توي صندليش بشينه و مي گفت نريم خونه

چند تا عكس هم انداختيم كه حتما مي زارم

غزل دختر ناز و قشنگمون تو همه زندگي مايي

خيلي دوستت داريم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)