غزل و دریا
غزلی امروز ۱۹ ماه و ۲۱ روزشه و کلی بزرگ شده و کلی شیرین زبونی می کنه
دایره لغات غزل :
در : دریا - میلا : برج میلاد - ن ن ( با کسره ) : نی نی - عمه - عم : عمو - دادا - هدی : خاله - مامان - بابا - آب ( وقتی می خواد توجه ما رو به خودش جلب کنه و هیچ ترفندی کارساز نیست می گه آب که ما رو بفرسته دنبال آب ) - ماه - اس : ستاره - پیشی - مینو مینو هم وزن میو میو - هاپو - پیتکو پیتکو ( وقتی می گیم اسب چی کار می کنه ) - دست - پا - لیگو لیگو : دوچرخه و الاکلنگ ( ربطشو ما هم نفهمیدیم ) - انگ : انگور - هسه : هسته - قاقا : آقا - کاکا : کاکائو - عکس - آش - آیش : آرش ( یکی از خواننده های مورد علاقه غزل ) - پیس پیس ( یعنی برام عطر بزنید ) و کلی چیزای دیگه که الان حضور ذهن ندارم
و دیگه با حرکات پانتومیم و زبون خودش همه چی رو بهمون می فهمونه
آخر هفته پیش با خاله هدی و دادا علی رفتیم شمال خیلی خیلی خوش گذشت فقط هوا فوق العاده گرم و شرجی بود
غزل دو بار دریا رفت و کلی کیف کرد روز دوم نمی خواست از آب بیاد بیرون
اینم عکس های خانم طلای ما در شمال
خانم شناگر ما
از ذوق دریا و آب بازی
اینم مدیر داخلی هتل هایت نمک آبرود
فقط ژست مدیریتی رو ببینید
دختر نازم خیلی دوستت داریم
تو همه زندگی ما هستی