غزل همه زندگی ما

روز دختر مبارک

امروز ۱۷ مهر روز دختر نام گذاری شده است به این بهانه می خواهم به عزیزترین و مهربانترین و بهترین دختر دنیا این روز رو تبریک بگم. دختر نازم  غزل که نفسم به نفس تو بنده روزت مبارک. امیدوارم همیشه سلامت و شاد باشی و از ته دل بخندی خیلی دوستت داریم ...
10 بهمن 1389

21 ماهگیت مبارک نفسم

امروز غزل ۲۱ ماهه شد. دختر نازم تولدت مبارک امیدوارم همیشه شاد و خندون باشی دخترمون برای خودش خانمی شده کلی کلمات جالب و شنیدنی می گه که اون موقع دلت می خواد بچلونیش مثلا به من می گه "مامان ن" ( با کسره ) یا اگه بخواد بگه ندا می گه "ن ن" ( با کسره ) به بابا فرشادش می گه "بابا فش" به بابا مهدی می گه "بابا دی" باهم مامان بازی می کنیم برام غذا درست می کنه چایی با شیرینی یا قند میاره و کلی از این بازی های دخترونه عاشق حیووناست وقتی جایی جوجو یا پیشی ببینیم دیگه محاله ازش جدا بشه و باید دنبالشون راه بیوفتیم عاشق ماه و ستاره است و اگه یادش بیوفته همش باید کنار پنجره بریم و ماه رو نگاه کنیم و کوتاه هم نمی یاد و کلی شیرین کاری های جورواجو...
10 بهمن 1389

22 ماهگیت مبارک عزیز دلم

سلام به همه دوستان و عزیزان مهربون و دوست داشتنی که همیشه ما رو با پیغام هاشون خوشحال می کنند سلام دختر ناز و قشنگم ببخش با تاخیر اومدم چون مسافرت بودیم نشد سر وقت بیام و ۲۲ ماهگیت رو توی وبلاگت تبریک بگم ۲۲ ماهگیت مبارک عزیز دلم امیدوارم همیشه شاد و سلامت و خندون باشی غزل خانم ما تقریبا هر کلمه ای رو بشنوه تکرار می کنه و بعضی وقت ها یه کلماتی رو بکار می بره که می مونم از کجا یاد گرفته عاشق دکتره و هر کسی طوریش بشه یا هر چیزی که خراب بشه زود می گه بریم دکتر قرص بده آمپول بزنه عاشق نی نی های توی رنج سنی ۱ تا ۱۳ شایدم ۱۴ ساله ( البته می دونم ۱۴ سال دیگه نی نی نیست ولی خوب برای غزل همه بچه ها نی نی هستن) و می خواد باهاشون دوست بش...
10 بهمن 1389

تولد دو سالگی عشق کوچولوی ما

دختر نازم انگار همین دیروز بود صبح زود با بابا فرشاد رفتیم بیمارستان صارم و دیدیم مامانی و بابایی و خاله هدی هم اونجا هستند و بعد هم خدا حافظی و کارهای پیش از عمل و دکتر و بیهوشی و ..... و دیدن روی ماه تو برای اولین بار. چه شیرین بود اون لحظه ای که تو رو اوردن توی اتاق و گفتند باید بهش شیر بدی فکر کنم کسی تا تجربه نکنه نفهمه چه احساسی داشتم اون لحظه. کسی رو که نه ماه باهاش حرف زدم و درد دل کردم و ناز و نوازشش کردم و هر جا می رفتم با من بود رو از نزدیک دیدم. خیلی زیبا بود غزل نازم الان ۲ سال از اون موقع می گذره و تو هر روز شیرین تر از روز قبل می شی و با اون زبون شیرینت برامون حرف می زنی و دل می بری وقتی می گی" مامان ندا دوست دارم " کاملا...
10 بهمن 1389